کلبه حیات من

کلبه کوچک و سرد و گرمی برای حیات بخشیدن به چند نفر

کلبه حیات من

کلبه کوچک و سرد و گرمی برای حیات بخشیدن به چند نفر

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کار کوچک پیوسته» ثبت شده است

با سید مسعود هم در مورد برندینگ شخصیتی صحبت کردم. نظراتش را اینجا میاورم:
1-دو دسته آدم داریم. یا دنبال شوآف هستن و یا کارکن 
2-میانگین این دوتا خب بهترین حالت است اما سخت است لذا می طلبد بالاخره به طرف یک کدامش بروی
3-دسته اولی ها زودتر در سازمانها رشد می کنند اما مدیران موفق و خروجی داری نیستند و نهایت یک جا آبرویشان می رود چون تسلط ندارند تمرکز ندارند و حرف میزنند و فقط شو می کنند چیزی دقیقا در دسته دومی ها هست.
4-روی موضوعت کار کن مطالعه کن و 4 عدد کتاب بخوان دقیقا 4 عدد کتاب بعدا همه ارجاعات به سمت تو می شود.(کاری کن که دیگران به تو رجوع کنند و ارجاعات به سمت تو زیاد شود.)
5-مثلا کار رسانه را تا طراح شدن پیش ببر: مطالعه کن و قوی شو
6-اگر اجرایی می خواهی بشوی هم نیاز به دانش اجرایی و مدیریت هایش در آن زمینه بخصوص داری. لذا همینطوری بی خودی نمی توانی مدیر اجرایی موفق بشوی. پدرم همیشه می گفت عمرا کسی که کار را بلد نیست بتواند کار را دربیاورد. چون اصلا نمی فهمد کار چیست کارگر به او می گوید اینجایش نمی شود تو هم اگر ندانی می گویی درسته. اما اگر تسلط کلی بر موضوع داشته باشی اقلا همانجا برایش اثبات می کنی که می شود بیا این رو ما انجام دادیم شد تو هم انجام بده...
امروز. یکشنبه 5 اسفند 97
یا علی 


در محل کارم یک آدمی هست که معمولا اکثر اوقات بعد از تمام شدن نماز جماعت مهرها را در سر جایشان مرتب می کند. این کار را تقریبا همیشه سر و صدا و در خلوت انجام می دهد. شاید حدود 30 سالی باشد که دارد این کار را می کند. به نظر کاری را که او دارد انجام می دهد کس دیگری انجامش نمی دهد چون وقتی او نیست این بی نظمی مهر در محل قرار دادن مهر ها به چشم می آید. انجام دادن یک کار کوچک خوب اما پیوسته و همیشه چه چیز لذت بخشی...به نظرم این جور آدم ها، آدم های معمولی ای نیستند... این مطلب را نوشتم که وقتی خواستم پزش را بدهم که با این چنین مردی بالاخره هم سازمان و هم کار بوده ام در چنته ام داشته باشم یا شاید هم بخاطر این نوشتم که بعد ها اگر چشمم به این مطلب افتاد یاد خودش و بعضی از حرف ها، اثرات و رفتارهایش بیفتم.