غسال خانه، دستشویی و یاد مرگ
۲۷ سال از عمرم می گذرد. عمری که در آن همیشه انجام یک عمل در آن آزارم داده و هنوز نتوانسته ام که ترکش کنم. انشالله به دعای شمایی که داری می بینی و میخوانی قدرت ترک این عادت نا پسند را به دست بیاورم...
بگذریم...
۲۷ سال از عمرم می گذرد. تا به حال غسالخانه یا همان مرده شور خانه را از نزدیکندیده ام. تا بحال شستن مرده را ندیده ام. شاید اولین دلیلش این باشد که خدا را شکر هنوز نزدیکانم را خدا ازم نگرفته. شاید بخاطر این باشد که همیشه مادرم با بردن ما به قبرستان و مراسم ختم مخالفت می کرد شاید هم از بی شعوری و اهل دنیا بودن من باشد که تا حالا یک بار نرکده ام بروم بهشت زهرا بغل گوش خانه مان و ببینم چطوری یک میت را غسل می دهند وخلاصش می کنند. یعنی کی با من این کار را می کنند؟ در کجا؟ با دست کی؟ اصلا به چه نحوی می میرم؟ نمی دانم ولی این را می دانم که اوضاع اصلا خوبی ندارم و برایش آماده نیستم ای کاش می شد قبل از رفتنم خدا بهم توان پاک شدن در همین دنیا را می داد و سبکم می کرد الان خیلی سنگین و کدرم...
علی ای حال هفته ای که گذشت به استان همدان و کرمانشاه رفتم. اسدآباد، فارسینج،زیوه،امامزاده هادی علیه السلام، سراب و دربند صحنه،ملحدره،سنقر،سلطان طاهر،کوچگینه،گردنه حبشی و ... اینجاها توقف کردیم.
رو دوشنبه به روستای فارسینج استان کرمانشاه جز روستاهای شهر سنقر رسیدیم. سر خاک رفتیم. من دستشویی ام گرفت از آقایی که کنار یک سوله مانندی نشسته بود پرسیدم دستشویی دارد اینجا گفت بله از همین در برو داخل البته با تامل گفت. رفتم داخل اولش دو هزاریم خوب جا نرفت اما بعد از اینکه در و دیوارها را خواندم تازه فهمیدم که آمده ام به دستشویی که در داخل اتاق میت شورها نصب شده! خیلی مرده شور خانه تمیز و مرتبی نبود راستش را بخواهید خیلی خوف نکردم. کارم را کردم.بیرون که آمدم با دقت بیشتری نگاه مردم فرآیندهای شستن میت را درآوردم. بعدش غمم گرفت دستم که به جایی می خورد به این را فکر می کردم که دستم به مرده ها خورده! با خودم گفتم عکس داشته باشم بد نیست شاید اینجا به کارم بیاید و هر چند وقت یکباری ببینمش و به یاد مرگ بیفتم من که بهشت زهرا برو نیستم...
- ۹۷/۰۵/۲۵