کلبه حیات من

کلبه کوچک و سرد و گرمی برای حیات بخشیدن به چند نفر

کلبه حیات من

کلبه کوچک و سرد و گرمی برای حیات بخشیدن به چند نفر

تا دایی محمد

يكشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ب.ظ

با هندا سی دی آیی بدون مدارک هویتیم رفتیم به نشست بدون هویت ها!


موتور کجا آدم کجا؛ من در خیابانها از بی هویتی موتورم خجالت میکشم ده ها هزار مادر از بی هویتی فرزندانشان...


بعد از نشست، رستوران سنتی و محلی دایی محمد شد پاتوق من و حاج سیاح؛ نان، ماست و املت سوسیس.

خیلی می چسبد با همکارت بیرون از محل کار گپ بزنی و شام بخوری. قشنگ قلب ها را بهم نزدیک می کند و به قول آقا محسن، آدم را رفرش می کند. 


خوب است چند وقت یکباری اینجور جاها جمع شویم.

پ.ن: هر وقت دلتان برای املت درست و حسابی تنگ شد سری به بازارچه سنتی پارک لاله بزنید: ++

  • ابوالحسین آرمانی

سپهرداد

پیمان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی